با بحران مسکن روبروییم؛ وقت آن رسیده که موضوع را جدی بگیریم و کاری انجام دهیم

نویسنده: بوئن ما، نمایندهٔ استانی از منطقهٔ نورث ونکوور – لانزدیل

برگردان: مهدیار بیاضی، مسئول ارتباطات در گروه پارلمانی نمایندگان دولت بریتیش کلمبیا

استان بریتیش کلمبیا با بحران مسکن روبروست. زمین‌خواری غوغا می‌کند. عملکرد مخرب برخی در امر مال و املاک مشکل‌ساز است. مسکن به تعداد کافی ساخته نمی‌شود. خانهٔ اجاره‌ای به‌اندازهٔ کافی وجود ندارد و دست روی دست گذاشتنِ دولت سابق طی ۱۶ سال گذشته، همه و همه باعث شده است در وضعیت بحرانی فعلی قرار گیریم.

برخی محله‌ها یکی پس از دیگری خالی‌تر می‌شوند. هر روز خانواده‌های بیشتری مجبور به ترک محل زندگی و کوچ به شهرهای دورافتاده‌اند و تعداد افراد بی‌خانمان در یکی از ثروتمندترین استان‌های کانادا بیداد می‌کند!

دولت دموکرات نوین (BC NDP) بلافاصله پس از شروع کار، به‌منظور حل بحران مسکن تمهیداتی در ۳۰ قسمت در نظر گرفته که یکی پس از دیگری در حال اجراست. این تمهیدات سعی در حل مشکل مسکن مقرون به صرفه دارد و هر دو بخش ساخت و سازِ بیشتر (Supply) و تقاضا برای مسکن (Demand) را در برمی‌گیرد.

مالیات بر زمین‌خواری (Speculation Tax)، مالیات خریداران خارجی (Foreign Buyers Tax)، و مالیات مدارس (School Tax) سه بخش کلی این برنامه را تشکیل می‌دهد. این مالیات‌ها در کنار هم موجب کاهش تعداد خانه‌های خالی و بدون استفاده شده، صاحبان خانه را به اجاره دادن بلندمدت تشویق، بازار مسکن را تعدیل و بودجهٔ لازم برای برنامه‌های مربوط به بهبود شرایط مسکن را فراهم خواهد کرد. در واقع از ثروتمندترین صاحبان خانه‌ها، زمین‌خواران و سرمایه‌داران غیرساکن در ونکوور و خانواده‌هایی که از تسهیلات استان و کشور استفاده، اما مالیات اندکی پرداخت می‌کنند خواسته می‌شود که سهم خود را مانند دیگران پرداخت کنند. چرا که این افراد با رونق بازار مسکن به‌نوعی «یک‌شبه» سود بسیار زیادی به‌دست آورده‌اند.

جای تعجب ندارد که بسیاری از ثروتمندانی که جزو ۲ درصد از ثروتمندترین‌ها در کل استان محسوب می‌شوند، به‌شدت از این تصمیمات خشمگین‌اند. این افراد که غالباً در قسمت غربی ونکوور و وست ونکوور ساکن‌اند، به سرکردگی رهبر حزب بی‌سی لیبرال، اندرو ویلکینسون، با داد و فریاد بلند خود و گاه با ولع و اشتیاق تمام از «جنگ طبقاتی» شکایت می‌کنند.

هفته‌ای نیست که پای صحبت ساکنان نورث ونکوور ننشسته و شکایت آن‌ها از شرایط کنونی مسکن را نشنوم! از اجاره‌نشینانی می‌شنوم که با بدرفتاریِ به‌ناحقِ صاحبخانه روبرو می‌شوند، اما از ترس عواقب ناشی از شکایات و بی‌خانمان شدن دم برنمی‌زنند. از سالمندانی می‌شنوم که از ترس از دست دادنِ تنها سرپناهشان، شب و روز ندارند. چرا که می‌دانند درآمد ثابت آن‌ها کفاف اجاره‌های رو به افزایش کنونی را نمی‌دهد… شاهد بوده‌ام که خانواده‌ای پنج‌نفره با وجود کار دو نفر به‌طور تمام‌وقت و با داشتن سه فرزند نوجوان و در حال رشد، تنها از پسِ اجارهٔ آپارتمان کوچک دوخوابه برمی‌آیند، آن هم به‌سختی! زیرزمین‌هایی را دیده‌ام که جوانی دانشجو از روی اجبار در هر گوشهٔ آن «چپیده»… افرادی که مجبورند در اتومبیل خود در کنار خیابان زندگی کنند… یا چادرهایی که پنهانی پشت درختان برافراشته شده‌اند، آن هم به‌عنوان تنها سرپناه مردمی مانند من و شما. از سرگذشت سالمند ۸۲ ساله‌ای به نام فرن فلن در روزنامهٔ نورث شور باخبر می‌شوم که پس از ابتلا به سرطان مجبور شده است سال‌های آخر عمر خود را در سرپناه افراد بی‌خانمان (Homeless Shelter) سپری کند.

با این‌همه شواهد، هیچ‌کس نمی‌تواند عواقب مخرب و کاملاً محسوس مشکلات تهیهٔ مسکن مقرون به صرفه را کتمان کند. شاید فکر کنید که عواقب مشکلات تهیهٔ مسکن مقرون به صرفه گریبان‌گیر افراد ثروتمند نشود، اما با نگاهی به محله‌هایی با املاک گران‌قیمت، تعداد بسیاری تابلوهای «به کارمند/ کارگر نیازمندیم» خواهید دید. چرا که افراد واجد شرایط از پسِ اجاره در این محله‌ها برنیامده و ناچارند به مناطق دورافتاده‌تر نقل مکان کنند. افراد سالمندی که در منطقه وست ونکوور زندگی می‌کنند، روز به روز با مشکلات بیشتری برای پیدا کردن پرستار خانگی روبرو هستند، چرا که افراد واجد شرایط ناچارند هر روز از مناطق دورافتاده مانند سوری برای کار به وست ونکوور رفت و آمد کنند و این به‌هیچ‌عنوان کار راحتی نیست. بیمارستان‌ها، مدارس، آتش‌نشانی‌ها و باقی سرویس‌ها در منطقهٔ نورث ونکوور با مشکل مشابه مواجه‌اند و قادر نیستند افراد واجد شرایط را به‌دلیل گرانی مسکن جذب کنند.

اقدامات انجام‌شده برای حل مشکل مسکن مقرون به صرفه هر چند برای تعدادی اندک ناخوشایند به‌نظر برسد، اما برای کمک به اکثریت جامعه بسیار حیاتی است. هنوز افرادی هستند که به اهمیت این مشکلات واقف نیستند و آن را جدی نمی‌پندارند. اینکه افراد جوان بتوانند در مناطق و محله‌های مختلف زندگی کرده و امرار معاش کنند، تنها یک مزیت محسوب نمی‌شود، بلکه برای زنده نگه داشتن محله‌ها به‌قولی «از نان شب هم واجب‌تر است!»

طی سال‌ها شاهد بودیم که بسیاری از مردم کوشا و موفق با وجود سرمایه‌گذاری و زندگی طولانی‌مدت و امید و آرزو به‌دلیل مشکل گرانی مجبور به ترک محلهٔ خود شده‌اند. بسیاری از صاحبان خانه با دیدن عواقب منفی کوچ جوانان از محله‌ها و منطقه‌های شهری، با سیاست‌های دولت استان مبنی بر حل بحران مسکن و ایجاد خانه‌های اجاره‌ای و مالکیت مسکن مقرون به صرفه موافق‌اند. چرا که بر این اعتقادند که مردمی که با کمک جامعه و استفاده از منافع آن به موفقیت دست پیدا کرده‌اند، می‌بایست دین خود را به جامعه و دیگر افراد ادا و به آن‌ها کمک کنند. اینجا تنها مسئلهٔ کمک به دیگران مطرح نیست. مسئله، مسئلهٔ بقاء یک نسل است!

بر خلاف تصور عامه، مالیات مدارس (School Tax) از چند دهه پیش دریافت می‌شده است و مالیات جدیدی نیست. این مالیات، بخش استانی همان مالیات املاک است (Property Tax) که از طرف دولت فدرال دریافت می‌شود. نرخ این مالیات به‌تازگی برای خانه‌هایی با ارزش بیش از ۳ و ۴ و ۵… میلیون دلار افزایش پیدا کرده است. صاحبان معترض این خانه‌ها عمدتاً در مناطقی چون شانِسی، کریزدیل، پوینت گری، و بریتیش پراپرتیز زندگی می‌کنند. یکی از استدلال‌های نادرستی که در این‌باره به‌کار می‌رود، ترس از بی‌خانمان شدن افراد مسن است. در حالی‌که بر اساس قانون، افراد بالای ۵۵ سال، افراد بیوه، و افراد با معلولیت می‌توانند پرداخت تمام یا قسمتی از این مالیات را تا آخر عمر یا تا زمان فروش (با پرداخت سودی بسیار ناچیز) به تعویق اندازند. خانواده‌هایی که فرزند تحت تکلف دارند نیز ممکن است بتوانند از این قانون بهره‌مند شوند.

زمان تغییر کرده است. بسیاری از هم‌نسل‌های من و افراد جوان با وجود تلاش و کار سخت تا آخر عمر در آرزوی خرید خانه خواهند ماند. این کاملاً بی‌انصافی است که افراد ثروتمند و صاحب خانه‌های چندین میلیون دلاری برای کمک به دیگران حاضر به پرداخت تنها کمی بیشتر نباشند. کمتر کسی با کمی فکر و استدلال منصفانه، پرداخت میزان اندکی مالیات بر روی خانه‌های چندین میلیون دلاری را «بحران» قلمداد خواهد کرد. چرا که بحران واقعی مسکن متوجه خانواده‌ها و مردمی است که از یافتن مسکن مقرون به صرفه عاجزند. سیاست‌های دولت سابق مبنی بر نادیده گرفتن بحران مسکن طی ۱۶ سال گذشته و تنها در نظر گرفتن منافع افراد متمول و ثروتمند، ما را در چنین بحرانی قرار داده است. تغییر همیشه خوشایند نبوده اما در شرایط کنونی کاملاً ضروری است. ما با بحران مسکن روبروئیم! وقت آن رسیده که موضوع را جدی بگیریم و کاری انجام دهیم!

ارسال دیدگاه